اسرا و صدرااسرا و صدرا، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

دوقلوهای من

دست نوشته های یک مادر برا دوقلوهای زیباش

مهمانی افطاری

سلامی زیبا به شکوفه های زندگیم اسرا و صدرا امسال هم ماه رمضان با تمام خیر و برکتش  از راه رسید وما مسلمانان این سعادت را پیدا کردیم که مهمان درگاه الهی باشیم واین سعادت نصیب هر کس جز بندگان راستین خدا نمی شود امیدوارم خداوند این سعادت زیبا را از ما نگیرد و همچنین امیدوارم  طاعات و عبادا ت همه ی مسلمانان قبول درگاه حق قراربگیرد ان شالله دو قلو های زیبایم امسال هم مثل سا لهای قبل  من و بابا توانستیم این امکان و لیاقت را پیدا کنیم مهمانی  افطاریمان را بر گذار کنیم اما امسال بایه فرق مهمانی را بر گذار کردیم اونم این که هر سال مهمانانمان به تبریز می امدند ولی امسال مهمانی را در رستوران حاج حیدر مرند بر گذار کرد...
21 تير 1393

بدون عنوان

  رفتگر من آقای رفتگرم زباله هارو می برم هرشب میام درِخونه ها سراغ اون زباله ها که ریخته توی کیسه ها کیسه هارو برمی دارم داخل ماشین میذارم اگه زباله جمع نشه باعث بیماری می شه یادت باشه شعارما: شهرما خانه ی ما ...
14 تير 1393

داستان های کودکانه

بوی ماه مهر عطر ماه مدرسه ================= بچه‌ها در ناهارخورى مدرسه به صف ایستاده بودند. سر میز یک سبد سیب بود که روى آن نوشته بود: فقط یکى بردارید. خدا ناظر شماست. در انتهاى میز یک سبد شیرینى و شکلات بود. یکى از بچه‌ها رویش نوشت: هر چند تا مى‌خواهید بردارید! خدا مواظب سیب‌هاست ... ============ معلم داشت جریان خون در بدن را به بچه‌ها درس مى‌داد.  براى این که موضوع براى بچه‌ها روشن ‌تر شود گفت: بچه‌ها!  اگر من روى سرم بایستم، همان طور که مى‌دانید خون در سرم جمع مى&z...
11 تير 1393