اسرا و صدرااسرا و صدرا، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

دوقلوهای من

دست نوشته های یک مادر برا دوقلوهای زیباش

دوقلوها در مراسم تقدیر از دانش اموزان ممتاز در باشگاه فرهنگی تراکتورسازی

1393/7/5 18:27
نویسنده : لیلا
692 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر دوقلوهای زرنگ و عزیزم 

روز سه شنبه هر سه تامونم خونه بودیم و همه گی مشغول ی کاری بودیم بابا بهنام از اداره زنگ زد و من گوشی رو برداشتم بعد از صحبتهای اولیه بابا بهنام به من گفت لیلا جون از طرف شرکت هممونو به خاطر بچه ها  واسه مراسم تقدیر از دانش اموزان ممتاز دعوت کردن و باید حتما در این مراسم حضور داشته باشیم من و بچه ها بعد از شنیدن این خبر خوشحال شدیم بابا عصر کارت دعوت و ورودیهایمان رو اورد شما خیلی خوشحال بودید که میخواستید برید جشن * روز بنج شنبه هم مامان مرضیه و خاله سهیلا هم اومدن خونه ی ما مهمونی بابا بهنام برای اونا هم ورودی اضافی گرفت شب بعد از خوردن شام همه گی باهم به فروشگاه لباس رفتیم و بعد از کمی خرید و گشت در خیابانهای تبریز به خونه برگشتیم توراه بابا بهنام برامون بستنی گرفت و اوردیم خونه و در کنار هم نوش جان کردیم شب همه گی زود خوابیدیم تا صبح سر وقت تو باشگاه حاضر باشیم صبح ساعت 8 من از خواب بلند شدم و هر دوی شما خوشگلامو از خواب بلند کردم ملینا و بقیه رو هم شما از خواب بلند کردید بعد هممون یکی یکی حاضر شدیم بابا رفت نون فانتزی گرفت و اورد صبحونه رو که خوردیم راهی شدیم وقتی  به باشگاه رسیدم شما ها و ملینا بعد از بیاده شدن از ماشین به طرف سالن که صدای موزیک و ترانه ازش بلند میشد دویدید در ابتدای ورود به سالن بعد از دادن ورودی هایمان مسیولین به تک تک شما برچم ایران و بادکنک دادن تا در مراسم تو دستتون باشه و همچنین خوارکیهای بذیراییمونو که داخل ظرفهای یک بار مصرف گذاشته بودنو به دستمون دادن توی ظرف برای هر نفر یدونه موز و شیر کاکائو و کیک و شکلاتهای کاکائویی و اب بود 

خلاصه بعد از اتمام تشریفات اولیه وارد سالن شدیم هنگام ورود ما گروه اهنگ و ترانه ی دختران کر و لال در حال اجرا بود ما به سمت صندلیمان رفتیم و مستقر شدیم بعد از اتمام اجرای این گروه مجری رو سن امد و بعد از تبریک و تقدیر از بچه های کلاس اولی دختر و بسر دعوت کرد که برای عکس برداری با مدیر عامل شرکت موتورسازان روی سن برن . شما خوشگلای من اسرا و صدرا هم دویدید رو سن بعد از ÷خش برف شادی بر سرتان بادکنکهایی که رو سقف بودنو رو سرتون باز کردن چه شوری بر با شد بین تموم بچه ها وقتی که بادکنکها و برف شادی رو دیدن . بعد از گرفتن عکس دوباره برگشتید سر جاتون من و خاله سهیلا شما و ملینا رو برای گریم صورتتان به بیرون سالن بردیم و همچنین گرفتن عکس یادگاری که توسط عکاس شرکت گرفته میشد

خلاصه صورت اسرا جونمو بروانه و صدرا رو دزد دریایی و صورت ملینارو هم باب اسفنجی نقاشی کردن دوباره به سالن برگشتیم چی میدم خدا دهقان فداکار با خانومش اومده بود بعد از سخنرانی دهقان هممون باهاش عکس گرفتیم که البته منو و شما و بابا بهنام یه عکس توسط عکاس گرفتیم 

بعد از گرفتن عکس از دهقان فداکار مجری روی سن اعلام کرد که اون کارمندایی که بچه های دوقلو دارن برای گرفتن عکس یادگاری با مدیر عامل شرکت رو سن بیان که دوباره هممون با بابا بهنام رو سن رفتیم و یک عکس دیگه گرفتیم بعد از تموم شدن عکس به هر کدوم از شماها یه جایزه که توش ی باک کن و خودکار بود دادن خیلی خوشحال شدید شما بعد گرفتن جایزه 

خلاصه مراسم خیلی قشنگ و خوبی بود و کنسرتی هم با خواننده ی اذری زبان هم اجرا شد و به عشق تراکتور هم شعارهایی داده شد در اخر مجلس هم نمایش طنز خنده دار اقا یوسف شبکه ی سهند اجرا شد خیلی خندیدم و با اتمام نمایش مراسم هم تموم شد و همه گی به خانه برگشتیم با اومدن عمو نبی ناهار را خوردیم بعد از ناهار هم به اصرار خاله سهیلا یه سری هم به کندوان رفتیم با این که دیر رقت بود ولی رفتیم و اومدیم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

داداشی
14 آذر 93 21:00
سلام. خدا حفظشون کنه. ان شاء الله که همیشه موفق و پیروز باشن