اسرا و صدرااسرا و صدرا، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

دوقلوهای من

دست نوشته های یک مادر برا دوقلوهای زیباش

تولد6 سالگی دو قلوها

1393/2/24 12:44
نویسنده : لیلا
212 بازدید
اشتراک گذاری

پارسال شهریور بود درست 1هفته به تولد 6 سالگی شکوفه های زندگی ام مانده بود همه ی مهمانها دعوت شده بودند.مامان مرضیه و بابا رضا و علی دایی وزندایی وسهیلا خاله با خانواده وسمیرا خاله با خانواده ومامان فاطمه با عمو حامد و عمو مهدی با خانواده....من مشغول درست کردن تدارکات مهمانی بودم.صبح روز تولد که مورخ 1392/6/4 چهارشنبه (یک روز زودتر تولد را گرفتیم)از خواب بلند شدم مرغها را بار گذاشتم . خونه رو جمع وجور کردم. وتا عصر سر پا بودم و به تنهایی تمام مخلفات شام را ازجمله پلو با مرغ وسوپ کوکوی فلفل دلمه ای وسالاد را حاضر کردم وبعد با کمک اسرا و صدرا بادکنک ها را فوت کردیم بابا بهنام هم عصر امد ورفت کیک را گرفت نزدیکی های شام من سفره را باز کردم واماده ی پذیرایی مهمانها شدم اسراو صدرا هم حاضر شدند ساعت9 شب مهمانها یکی پس از دیگری امدند با امدن ملینا و مهدیه و وارد شدنشان به خانه شوری به پا شد همه باهم شعر تولدت مبارک را سر دادند و شروع به رقص کردند بادکنکها را این ور ان ور پرت کردند خلاصه بعد از شادی بچه ها شام صرف شد بعد از شام به اصرار اسراوصدرا کادو هاقبل از امدن و بریدن کیک باز شدند مامان مرضیه برای صدرا موتور سوار بن تن وبرای اسرا هم چرخ خیاطی گرفته بود خاله ها یک بلوز استین کوتاه برای صدرا ویکی هم برای اسرا .علی دایی وزندایی برای اسراو صدرا 2عدد جامدادی عروسکی و 4عدد دفتر فانتزی 2دست مداد رنگی .مامان فاطمه برای هردوشون دوتا ماشین باطری دار.وعمو حامد هم20 هزار تومن پول داد دست تک تک شون درد نکندالبته یادم نرود عمو مهدی و خانواده اش نیامده بودند.خلاصه بعد از باز شدن کادوها با صدای ترانه ی سی دی من شمع های کیک را روشن کردم ودر میان شادی و رقص بچه ها اوردم اسرا وصدرا بعد از فوت کردن شمع ها وبریدن کیک به 6 قسمت تولدشان را در میان عزیزانشان جشن گرفتند.دو قلوهای ان شا الله تولد 100سالگی اتان را بگیریم 100سال باز به این تولدهامحبتhappy birthday toyou

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)