اسرا و صدرااسرا و صدرا، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

دوقلوهای من

دست نوشته های یک مادر برا دوقلوهای زیباش

تولد دو قلوها

1393/2/21 11:41
نویسنده : لیلا
183 بازدید
اشتراک گذاری

سلامی پراز مهر به عزیزانم و دوقلوهای زیبایم اسرا و صدرا

امروز اولین روزی است که میخواهم در این وبلاگ خاطرات شیرین و زیبای شما عزیزانم را از روزی که به دنیا آمدید تا به امروز را برای شما ثبت کنم. گیگی

الان ساعت 12 است و شما گلهای زیبای من در مدرسه هستید و انشا الله تا دو هفته ی دیگر پایه ی اول ابتدایی را با موفقیت به پایان خواهید رساند

انگار همین دیروز بود.... بعد از گذشت دو سال از زندگی مشترک من و بابا بهنام فهمیدم که باردارم . روزی که من و بابا به همراه خاله سمیرا به آزمایشگاه اتم رفته بودیم و من بعد از دادن یک آزمایش خون و یک انتظار پر از هیجان و استرس ... فهمیدم که باردارم در فاصله ی آن نیم ساعت که در آزمایشگاه کنار خاله سمیرا نشسته بودم داشتم از استرس میمردم و دستهای خاله سمیرا را محکم گرفته بودم و با خودم دعا میکردم که در آن حین خانم پرستار جواب آزمایش راآورد. من که دست و پای خود را گم کرده بودم و قلبم داشت از جایش در می آمد به طرف خانم پرستار رفتم و جواب آزمایش را پرسیدم خانم پرستاربعد از گفتن تبریک گفت خانم جواب آزمایش شما مثبت است. من که در آن لحظه نمیدانم چه حالی شدم در حالی که گریه میکردم خانم پرستار را در آغوش گرفتم و از او تشکر کردم .

بابا بهنام از شنیدن خبر خیلی خوشحال شد ولی خوشحالیش را به رویش نیاورد. بعد از گذشت یک ماه از بارداریم ما برای تشخیص قلب جنین به سونو گرافی رفتیم بعد از پایان کار سونوگرافی آقای دکتر به ما گفت حاملگی با دو جنین همراه است. ما که هنوز مفهوم حرف آقای دکتر را نفهمیده بودیم جواب را به خانم دکتر میرزا جان زاده نشان دادیمایشان هم حرف اقای دکتر را تایید کردند.وبه من گفتندکه خانم شما دو قلو حامله هستید و باید خیلی
مواظب خودتان باشید من وبهنام خیلی شوکه شدیم یعنی چه ....یعنی ما  صاحب دو تا بچه خوا هیم شد بله ...و این حقیقتی بیش نبود منی که همیشه فکر میکردم که ایا من هم مثل دیگران صاحب بچه خواهم شدیا نه در یک ان صاحب دو بچه شده بودم و این چیزی نبود جز تقدیر و خواست الهی ذوق و احساسم را در ان لحظه نه میتوانم به زبان بیاورم و نه به قلم خانواده ها یمان بعد از شنیدن این خبر خوشحال شدند.و همه به ما تبریک گفتند ضمنا هیچ کس هم باورش نمی شد چطور لیلا با ان جثه ی کو چکش میتواند بچه ها را نگه بدارد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)